مي شود گفت
از انتظار ايستگاه اتوبوس
يا از خاک باران خورده ي خيابانهاي تهران
مي شود ايستاد
اخم کرد
بي حوصله بود
يا سر کلاس هاي دانشگاه
تند و تند جزوه نوشت
و فکر کرد
که مي شود
تند و تند درس خواند
تا
زمان بگذرد
مي شود سلام تو را
به سردي پاسخ داد
و پشت خداحافظي ها
بغض کرد
و در انتظار سلام بعدي ات
نشست
باران مي آيد
به همين سادگي
مي شود بغض را
شکست
و رک و راست گفت
که چقدر
دلم
گرفته
است
آفتا
پانوشت: خواستم بگويم اينها شعر نيست. من شعر نمي گويم و نگفته ام . اينها تنها خط خطي هاي من است که فاصله هايشان کم و زياد شده است( قابل توجه رفقاي شاعر سيم کشمان!;) ) مي داني رفيق سيم کش .. من نمي توانم شعر بگويم چرا که بيژن جلالي خوب گفته است که :
شعر
در فضايي باز
اتفاق مي افتد
از انتظار ايستگاه اتوبوس
يا از خاک باران خورده ي خيابانهاي تهران
مي شود ايستاد
اخم کرد
بي حوصله بود
يا سر کلاس هاي دانشگاه
تند و تند جزوه نوشت
و فکر کرد
که مي شود
تند و تند درس خواند
تا
زمان بگذرد
مي شود سلام تو را
به سردي پاسخ داد
و پشت خداحافظي ها
بغض کرد
و در انتظار سلام بعدي ات
نشست
باران مي آيد
به همين سادگي
مي شود بغض را
شکست
و رک و راست گفت
که چقدر
دلم
گرفته
است
آفتا
پانوشت: خواستم بگويم اينها شعر نيست. من شعر نمي گويم و نگفته ام . اينها تنها خط خطي هاي من است که فاصله هايشان کم و زياد شده است( قابل توجه رفقاي شاعر سيم کشمان!;) ) مي داني رفيق سيم کش .. من نمي توانم شعر بگويم چرا که بيژن جلالي خوب گفته است که :
شعر
در فضايي باز
اتفاق مي افتد
No comments:
Post a Comment