از بيژن جلالي:
خاطر من چون صحرايي
است
که حشرات بسيار
در آن خانه کرده اند
و خاربن بسيار بر آن
روئيده است
باراني را آرزومندم
که بستر رودهاي خشک از آن لبريز شود
و آب هاي بيشمار و بي طاقت آن
سوراخ هاي خاطره مرا پر کند
باد تندي را آرزومندم
تاخاربن ها را از خاطره من بزدايد
و من چون سرزمين تازه اي شوم
با آرزوي گلهاي بسيار
و آواز مرغان بسيار
و نسيم بهاري بر من جاري شود
پاييز مي آيد. پاييز و باد و باران. باد و باران. باد و باران. باد و باران.. باد..باد..باد...
آفتا
No comments:
Post a Comment